نهاد شورای اعطای مجوزها، از جنس مدیریت دانش در مقیاس کلان است
در این اجلاسیه که به همت اداره دبیرخانه شورای اعطای مجوزهای معاونت علمی حوزه علمیه خراسان و با حضور جمعی از بزرگان حوزه علمیه خراسان و اعضای شورای عالی و شورای اعطا و کمیتههای چهارگانه آن و اساتید سطوح عالی و مدیران و مسئولان علمی مدارس و مراکز تخصصی حوزه مشهد در تاریخ ۱۷ آبانماه در صحن مدرسه علمیه عالی نواب برگزار شد، حجتالاسلام عبدالحمید واسطی، استاد حوزههای علمیه مشهد و عضو کمیته نشریات شورای اعطای مجوزهای حوزه علمیه خراسان به ارائه بحث علمی در رابطه با نهاد شورای اعطا پرداخت که تفصیل آن در ادامه تقدیم حضور مخاطبان عزیز میگردد.
شورای اعطای مجوزها نهادی از جنس مدیریت دانش
جنس و هویت شورای اعطای مجوزها و امتیازها فارغ از قالب و شکل آن، جنس مدیریت دانش است. مدیریت دانش به معنای تولید دانش، حفظ دانش، نشر دانش، مشارکت در دانش، ارزیابی و اعتبارسنجی دانش است. هدف از برقراری این شورا و رتبهبندی نشریات و اعطای مجوز به کرسیها، انجمنها و واحدها در حوزه علمیه خراسان نیز استقرار مدیریت دانش در این حوزه است.
ایشان در توصیف این بیان ضمن اشاره به روایت «زکاة العلم أن تعلمه عباد الله» بیان کرد: اگر این روایت اطلاق داشته و دلالت بر مطلوبیت داشته باشد، آنگاه مقدمات موصله به آن، نیز دارای مطلوبیت است. همچنین سازوکار شکلگیری علم، انتشار، نگهداری و حفظ علم طبق روایت قیدوا العلم بالکتابة اگر در مقام بیان باشد، تمامی مقدمات موصله به آن نیز باید جاری بشود.
تفاوت دانش فعلی با دانش قدیم تفاوت مقیاس خرد و کلان است
نکته مهم این است که چه تفاوتی میان عملکرد و سازوکار موجود کنونی با وضعیت قبلی چیست؟ سابقا همه علما مطلب مینوشتند، بحث و گفتگوی علمی انجام میدادند، تحلیل و نقادی صورت میگرفت، نظریهپردازی میکردند، اما تفاوتش با الآن در چیست؟ پاسخ در تفاوت میان مقیاس خرد و کلان است. توضیح اینکه اگر ۵ کتاب به ما بدهند و بگویند باید ۲۴ساعته در شهر مشهد توزیع کنی، خب ما طبق نشانیها، کتابها را به منازل تحویل میدهیم. اما اگر ۵ تا شد ۵۰ کتاب آنگاه باید ضمن یک فرایند و سازوکار اجرایی، ۵ نفر به استخدام درآیند تا این تعداد در ۲۴ ساعت در مشهد توزیع شود. اما اگر شد ۵۰۰ کتاب دیگر نمیتوانم با ۵ نفر این تعداد را توزیع کنم و ناچارم با مجموعههایی که شبکه توزیع دارند قرارداد ببندم تا آنها بتوانند ظرف ۲۴ ساعت کتابها را توزیع کنند. هرچه این مقیاس بالاتر رود کار سختتر و پیچیده میشود و تفاوت مقیاس خرد با کلان د همینجاست. دیگر نمیتوان به صورت چهره به چهره کار کرد بلکه نیاز به سازوکار و ساختار و فرایند دارد. نیاز به قانون و آییننامه دارد و دیگر نباید وابسته به شخص باشد. بنابراین هیچ مقیاس کلانی جز با ساختارها مدیریت نمیشود. تفاوت یک مدرسه در یک روستا با یک معلم که اگر نیاید کلاس تعطیل میشود با یک مدرسه ۱۰۰ نفری در یک شهر بزرگ این است که در دومی اگر معلم نیاید یا چند نفر از معلمان نیایند مدرسه تعطیل نمیشود بلکه معلمان جایگزین میشوند. حتی اگر کتاب تغییر کرد، کتاب جایگزینی خواهد آمد و مجموعه میچرخد. جزء ضروریات برای امثال بنده این است که تفاوت مقیاس خرد با کلان فهم شود. تفاوت فقه فردی با فقه نظام و فقه تمدنی، جاریشدن حکم در ساختارها و فرایندهاست. حکم فقه فرایندها نه فقه مکلف فردی یا جمعی. مثل اینکه صحبت میشود روش آموزش مطلوب عند الشارع چیست؟ با استحبابات روابط بین معلم و شاگرد کاری نداریم بلکه روش آموزش بهینه چیست؟
باید سازوکار مدیریت دانش در حوزه پیادهسازی شود تا علم اثربخش باشد
حجم انبوه دادهها، دانشها و علوم، مسائل و فروعات بهواسطه کثرت شارحین و مشتغلین به علم سبب میشود اگر تقسیمبندی، طبقهبندی، فروع بندی و آییننامهسازی انجام نشود، بهخاطر انبوه مطالب، نتوانیم از اثر علم استفاده کنیم و علم از نافعبودنش ساقط و صرفا به مجموعهای مفاهیم ذهنی تبدیل میشود. برای اینکه علم و دانش در مقیاس بزرگ مدیریت شود، سازوکار مدیریت دانش باید شکل بگیرد؛ یعنی اینکه با چه سازوکار و فرایند و ساختار و قوانینی، دانش در مقیاس انبوه، تولید شود، نگهداری شود، به اشتراک گذاشته شود، تحلیل و اعتبارسنجی و نهایتا بهکارگیری شود.
مقالات علمی پژوهشی در مجلات معتبر حکم رسالههای اجتهادی را دارد
از فواید اصلی مدیریت دانش، مشارکت در گسترش و تعمیق دانش است. مجلات علمی پژوهشی، کرسیها، پژوهشکدهها و انجمنهای علمی مواردی هستند که وقتی طبق آییننامه افراد جمع میشوند، گونهای از تضاعف و همفکری و همکاری در گسترش و تعمیق دانش ایجاد میشود. مجلات علمی پژوهشی سابقا در حوزه وزنی نداشت و میگفتند مقاله که اعتباری ندارد و باید به منابع دست اول رجوع کرد. تا بحث گفتگوهای علمی مطرح میشد میگفتند که اینها که صرفا گعده است و باید در حلقههای استفتا شرکت کرد. اما مقالات علمی پژوهشی در مجلات معتبر الساعه دقیقا حکم رسالههای اجتهادی را دارد. صرفنظر از برخی مجلات که به هر مقالهای به راحتی مجوز میدهند، اگر صابون داوری در برخی از مجلات به تن انسان بخورد آن وقت متوجه میشود که عیار مقالات و مجلات چقدر است. بهویژه در مقالات علمی پژوهشی که باید مسئله جدید، دیدگاه جدید برای حل مسئله و تحلیل و استدلالات قوی مطرح شود. اما در مجلات علمی ترویجی صرفا توصیفی از دانش است. در کرسیها هم به همین ترتیب که بنده مستقیما با آنها ارتباط داشتم. وقتی شما مطلبی را آماده و در کرسی نظریهپردازی با حضور چهار داور و چهار ناقد که صاحبنظر و متخصص در آن موضوع هستند، مطرح میکنید، اگر حرف معیاری نداشته باشید، از عهده برنمیآیید.
بستر کرسیها عامل ورزخوردن نظریات است
نخبگان یکی از آسیبهایشان این است که بهواسطه توان فکری، قدری زود به قطع میرسند. اما وقتی کرسیها برگزار میشود و افراد ورود پیدا میکنند میبینند نیاز به تأمل و بررسی بیشتر هست. آن هم نه یک جلسه و دو جلسه بلکه تا چند جلسه آنقدر ورز میخورد، تا مطلب ارائهشده به یک وزن علمی دست پیدا میکند.
نفعها أکثر من إثمها
شما سروران عزیز که بزرگان حوزه و اساتید خارج هستید و ستون دانش بر شانههای شما قرار میگیرد بدانید اگر طلاب ما به سمت نوشتنهای تخصصی و رسالههای اجتهادی در موضوعات و فروعات فقهی، تفسیری، حدیثی و تاریخی حرکت کنند و روش علم را در آن پیادهسازی کنند سبب میشود سطح علم و دانش برای حل مسئلهها بهواسطه سازوکار نشریات، کرسیها و انجمنها در فضای حوزه خراسان، یک جهشی پیدا میکند. من خواهش دارم که پیشذهنیت نسبت به عملکرد برخی از نشریات منتشره در دانشگاهها و برخی از مؤسسات و مراکز یا برخی از گفتگوها و سخنرانیها که در قالب کرسیهای علمی برگزار میشود، اصل این عملکرد اساسی را تحتالشعاع قرار ندهد. «نفعها اکثر من اثمها». اگر ما این کار را جدی بگیریم و اگر میخواهیم رتبه علمی پژوهشی بدهیم و یا مجوز کرسی صادر کنیم، کیفیت اجرای آن دقیق و بر اساس ضوابط پژوهشی باشد، این امر سبب خالصسازی در علم و دانش و بهثمر و نتیجه نشستن آن میشود. خداوند به حق محمد و آل محمد علیهمالسلام به همه ما توفیق بدهد در راه گسترش علوم و معارف اسلام بتوانیم حرکتی رو به جلو برداریم.